Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/artmusics.top/public_html/wp-includes/script-loader.php on line 2781
دانلود آهنگ ماه و پلنگ از بیژن مفید دانلود آهنگ ماه و پلنگ از بیژن مفید

دانلود آهنگ ماه و پلنگ از بیژن مفید

دانلود آهنگ ماه و پلنگ از بیژن مفید

دانلود آهنگ ماه و پلنگ از بیژن مفید

دانلود آهنگ بسیار زیبا و جدید ماه و پلنگ از بیژن مفید با لینک دانلود مستقیم

دریافت آهنگ های بیژن مفید به راحتی در سایت آرت موزیک

دانلود موزیک ماه و پلنگ با کیفیت فوق العاده بالا و لینک دانلود مستقیم

به همراه کد آهنگ برای پخش در وبسایت و وبلاگ شما و پخش انلاین جهت انلاین گوش دادن

این آهنگ از آلبوم ماه و پلنگ از بیژن مفید هست

همچنین میتوانید دیگر آهنگ های آلبوم ماه و پلنگ از بیژن مفید را از نیز دانلود کنید

آرت موزیک بهترین سایت جهت دانلود آهنگ جدید ایرانی و ماه و پلنگ از بیژن مفید

Art Music Best Website For Download Persian Songs

متن آهنگ ماه و پلنگ از بیژن مفید

« ماه و پلنگ |

نوشته: بیژن مفید

پلنگ بزرگ گام زنان با گامانی همراه با نوعی پیچش و ناز به سوی آبگیر خود براه افتاد. آبگیری که محبوبترین بخش قلمرواش بود. همه میدانستند شب پلنگ به اینجا می آید و نزدیک آبگیر نمیشدند، هرچند چندباری که یکی دو جانوار به نزدیک آبگیر امدند پلنگ تمایلی برای شکار آنان نشان نداده بود، انگاری شب را برای خوردن نمیپنداشت. گامهای ترازمند پلنگ به نزدیک آبگیر نزدیک میشد و فروغی در چشمان روشن پلنگ میدرخشید هرچه به آبگیر نزدیک میشد گامهایش سنگینتر و کم کم اضطاراب پنهانی در اندیشه اش آشکار میشد. فروغ چشمان از دیدار بود و اضطراب از به پیش رفتن.
سالها بود به نزدیکی این آبگیر می آمد. هرگز شب در آب آبگیر وارد نشده بود. نمیخواست مهپیکر درون آب را با حضور خود آشوبناک کند. تنها مینگریست. به آب به پیکر مهگون. به زیبای آن به سپیدی آن و به زیبایی آن. مست میشد. مخصوصا با بوی یاسان و نرگسان اگر مخلوط میشد هوش از سرش میرفت.
هنوز تمنا داشت. هنوز مانند مردی بود که سالها همسر خود را در آغوش کشیده اما هنوز دست نیازیده است. از رفتن به پیش ماه خود میترسید از شکستن لطافت او ناخوش میشد.
***
پلنگ جستی زد و به بالای سنگی رفت که لاک پشتی در پشت آن میزیست. لاک پشتی که شاید از آبگیر هم پیرتر بود. سالها بود چندان به آبگیر نمیرفت و بیشتر اوقات را به رفع مشکلات جانوران و دادن پند و اندز سپری میکرد.
لاک پشت به چشمان پلنگ ساکت نگاهی کرد و نگاهی به بالاتر انداخت لختی درنگ کرد و پیش از انکه پلنگ چیزی بگوید گفت: پدربزرگت هم عاشق ماه بود. انگاری او تویی. اما چیزی که میخواهی بدانی: در پیری چند شبانه روز آنقدر به آبگیر نگاه کرد و چیزی نخورد تا مرد!
او نمیخواست پیر شود. به لاک پشت همچنان نگاه میکرد. تا آنکه در لاک خورد فرو رفت.
****
پلنگ با گامهای استورا به آبگیر رسید و در جایگاه همیشگی قرار گرفت. شب مهتابی بود و ماه نورانی در آبگیر. از کودکی که ماه را یافته بود و فهمیده بود جز در آسمان در این آبگیر هم حضور دارد منتظر این لحطه بود. همه ترس گربه ای خویش را بدور انداخت. با خود میاندیشید باید پیش از هم پاشیدن ماه بگیردش. تمام توان خویش را جمع کرد. ماه چند متر با او فاصله داشت. نمیخواست دور خیز کند به بدن خود لطافتی داد تا پذیرای ماه باشد. و پرید.
پرش زیبایی بود دقیقا در جایی که ماه بود فرود آمد اما این وقتی پرید از چیزی که یافت تعجب کرد اندکی بعد متوجه مجازی بودن ماه آبگیر شد.
*******
سالهاست در شبها جنگل عقاب طلایی دیده میشود که در اطراف تصویر ماه در آسمان طوافگونه میچرخد و هر شب بیشتر بالا میرود…

آموزش دانلود (برای کسانی که روی لینک دانلود کلیک میکنند و آهنگ وارد صفحه پخش آنلاین میشود حتما بخوانند)

دانلود با موبایل » روی لینک دانلود فشار دهید و گزینه بارگیری پیوند یا (save link) را انتخاب کنید .

دانلود با کامپیوتر » روی لینک دانلود کلیک راست کرده و گزینه save link as را انتخاب کنید .

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.