دانلود آهنگ جدید

متن آهنگ تب از دلارام

یه وقتی عصر شنبه بود
یه شنبه یا دوشنبه بود
نمی دونم چند شنبه بود
مثله غروب جمعه بود

ابر سفید ، خاکستری
مثله گلای پنبه بود
نمی دونم چند شنبه بود
مثله غروب جمعه بود

مهتاب خانوم یواش یواش
با لشکر ستاره هاش
خورشید رو بدرقه می کرد
عالم رو وسوسه می کرد
از اون شب ها ، شب شب شب های هفته بود
باز منو تب ، تب و تب و تب گرفته بود
از اون شب های هفته بود
باز منو تب گرفته بود
عطر گلای اطلسی
به جسم و جونم رفته بود

حافظ با مرامش ، سعدی با کلامش
فالی زدم اون شب ، افتاد به نامش
حافظ با مرامش ، سعدی با کلامش
فالی زدم اون شب ، افتاد به نامش
هی گم شد و پیدا شد
عاشق شد و رسوا شد
هر بار نگه کردم ، دل غرق تمنا شد
در آن شب رویایی ، مهتابی و زیبایی
با عشق سفر کردم ، دنیا رو خبر کردم
از اون شب ها ، شب شب شب های هفته بود
باز منو تب ، تب و تب و تب گرفته بود
از اون شب های هفته بود
باز منو تب گرفته بود
عطر گلای اطلسی
به جسم و جونم رفته بود

حافظ با مرامش ، سعدی با کلامش
فالی زدم اون شب ، افتاد به نامش
حافظ با مرامش ، سعدی با کلامش
فالی زدم اون شب ، افتاد به نامش
هی گم شد و پیدا شد
عاشق شد و رسوا شد
هر بار نگه کردم ، دل غرق تمنا شد
در آن شب رویایی ، مهتابی و زیبایی
با عشق سفر کردم ، دنیا رو خبر کردم
از اون شب ها ، شب شب شب های هفته بود
باز منو تب ، تب و تب و تب گرفته بود
از اون شب های هفته بود
باز منو تب گرفته بود
عطر گلای اطلسی
به جسم و جونم رفته بود