دانلود آهنگ پریا از اسفندیار منفردزاده
دانلود آهنگ بسیار زیبا و جدید پریا از اسفندیار منفردزاده با لینک دانلود مستقیم
دریافت آهنگ های اسفندیار منفردزاده به راحتی در سایت آرت موزیک
دانلود موزیک پریا با کیفیت فوق العاده بالا و لینک دانلود مستقیم
به همراه کد آهنگ برای پخش در وبسایت و وبلاگ شما و پخش انلاین جهت انلاین گوش دادن
همچنین میتوانید تک آهنگ های اسفندیار منفردزاده را از نیز دانلود کنید
آرت موزیک بهترین سایت جهت دانلود آهنگ جدید ایرانی و پریا از اسفندیار منفردزاده
Art Music Best Website For Download Persian Songs
دانلود آهنگ های اسفندیار منفردزاده
متن آهنگ پریا از اسفندیار منفردزاده
یکی بود یکی نبود
زیرِ گنبدِ کبود
لُخت و عور تنگِ غروب سه تا پری نشسّه بود.
زار و زار گریه می کردن پریا
مثِ ابرایِ باهار گریه می کردن پریا.
گیسِ شون قدِ کمون رنگِ شبق
از کمون ُبلَن تَرَک
از شبق مشکی تَرَک.
روبروشون تو افق شهرِ غلامای اسیر
پشت شون سرد و سیا قلعه افسانه ی پیر.
از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر می اومد
از عقب از توی برج ناله ی شبگیر می اومد…
« ـ پریا! گشنه تونه؟
پریا! تشنه تونه؟
پریا! خسته شدین؟
مرغ پر بسّه شدین؟
چیه این های های تون
گریه تون وای وای تون؟|
پریا هیچ چی نگفتن، زار و زار گریه میکردن پریا
مث ابرای باهار گریه می کردن پریا
« ـ پریای نازنین
چه تونه زار می زنین؟
توی این صحرای دور
توی این تنگ غروب
نمی گین برف میاد؟
نمی گین بارون میاد؟
نمی گین گرگه میاد می خوردتون؟
نمی گین دیبه میاد یه لقمه خام می کند تون؟
نمی ترسین پریا؟
نمیاین به شهر ما؟
شهر ما صداش میاد، صدای زنجیراش میاد-
پریا!
قد رشیدم ببینین
اسب سفیدم ببینین
اسب سفید نقره نًل
یال و دُم اش رنگ عسل،
مرکب صرصر تک من!
آهوی آهن رگ من!
گردن و ساقش ببینین!
باد دماغش ببینین!
امشب تو شهر چراغونه
خونه ی دیبا داغونه
مردم ده مهمون مان
با دامب و دومب به شهر میان
داریه و دمبک می زنن
می رقصن و می رقصونن
غنچه ی خندون می ریزن
نُقل بیابون می ریزن
های می کشن
هوی می کشن:
« ـ شهر جای ما شد!
عید مردماس، دیب گله داره
دنیا مال ماس، دیب گله داره
سفیدی پادشاس، دیب گله داره
سیاهی رو سیاس، دیب گله داره …|
پریا!
دیگه توکِ روز شیکسّه
دَرای قلعه بسّه
اگه تا زوده بُلن شین
سوار اسب من شین
می رسیم به شهر مردم، ببینین: صداش میاد
جینگ و جینگ ریختن زنجیر برده هاش میاد.
آره ! زنجیرای گرون، حلقه به حلقه، لابه لا
می ریزن ز دست و پا.
پوسیده ن، پاره می شن،
دیبا بیچاره میشن:
سر به جنگل بذارن، جنگلو خارزار می بینن
سر به صحرا بذارن، کویر و نمک زار می بینن
عوضش تو شهر ما… آخ ! نمی دونین پریا!
دَرِ برجا وا می شن، برده دارا رسوا می شن
غلوما آزاد می شن، ویرونه ها آباد می شن
هر کی که غصه داره
غمشو زمین میذاره.
قالی می شن حصیرا
آزاد می شن اسیرا.
اسیرا کینه دارن
داس شونو ور می میدارن
سیل می شن: شُرشُرشُر!
آتیش می شن: گُرگُرگُر!
تو قلب شب که بد گِله
آتیش بازی چه خوش گِله!
آتیش! آتیش! – چه خوبه!
حالام تنگ غروبه
چیزی به شب نمونده
به سوز تب نمونده
به جستن و واجَستن
تو حوض نقره جَستن…
الان غلاما وایسادن که مشعلا رو وردارن
بزنن به جون شب، ظلمتو داغونش کنن
عمو زنجیر بافو پالون بزنن وارد میدونش کنن
به جائی که شنگولش کنن
سکه ی یه پولش کنن:
دست همو بچسبن
دور یارو برقصن
« حمومک مورچه داره، بشین و پاشو | در بیارن
« قفل و صندوقچه داره، بشین و پاشو | در بیارن
پریا! بسّه دیگه های های تون
گریه تون، وای وای تون !|…
پریا هیچ چی نگفتن، زار و زار گریه می کردن پریا
مث ابرای باهار گریه می کردن پریا …
*
« ـ پریای خط خطی
لخت و عریون ، پاپتی!
شبای چله کوچیک
که زیر کرسی، چیک و چیک
تخمه می شکستیم و بارون می اومد صداش تو نودون می اومد
بی بی جون قصه می گف حرفای سر بسّه می گف
قصه ی سبز پری زرد پری،
قصه ی سنگ صبور، بز روی بون،
قصه ی دختر شاه پریون، -
شما ئین اون پریا!
اومدین دنیای ما
حالا هی حرص می خورین، جوش می خورین، غصه ی خاموش می خورین
که دنیامون خال خالی یه، غصه و رنج خالی یه؟
دنیای ما قصه نبود
پیغوم سر بسّه نبود.
دنیای ما عیونه
هر کی می خواد بدونه:
دنیای ما خار داره
بیابوناش مار داره
هر کی باهاش کار داره
دلش خبردار داره!
دنیای ما بزرگه
پر از شغال و گرگه!
دنیای ما – هی ،هی ، هی !
عقب آتیش – لی ، لی ، لی !
آتیش می خوای بالا تَرَک
تا کف پات تَرَک تَرَک …
دنیای ما همینه
بخواهی نخواهی اینه!
خوب، پریای قصه!
مرغای پرشیکسّه!
آبِ تون نبود، دونِ تون نبود، چائی و قلیون تون نبود؟
کی بِتون گفت که بیاین دنیای ما، دنیای واویلای ما
قلعه ی قصه تونو ول بکنین، کارتونو مشکل بکنین؟|
پریا هیچ چی نگفتن، زار و زار گریه می کردن پریا
مث ابرای باهار گریه می کردن پریا.
***
دس زدم به شونه شون
که کنم روونه شون -
پریا جیغ زدن، ویغ زدن، جادو بودن دود شدن، بالا رفتن تار شدن،
پائین اومدن پود شدن، پیر شدن گریه شدن، جوون شدن خنده شدن،
خان شدن بنده شدن، خروس سر کنده شدن، میوه شدن هسته شدن،
انار سر بسته شدن، امید شدن یأس شدن، ستاره ی نحس شدن …
وقتی دیدن ستاره
به من اثر نداره:
می بینم و حاشا می کنم، بازی رو تماشا می کنم
هاج و واج و منگ نمی شم، از جادو سنگ نمی شم -
یکی ش تُنگ شراب شد
یکی ش دریای آب شد
یکی ش کوه شد و زُق زد
تو آسمون تُتُق زد …
شرابه رو سر کشیدم
پاشنه رو ور کشیدم
زدم به دریا تر شدم، از آن ورش به در شدم
دویدم و دویدم
بالای کوه رسیدم
اون ور کوه ساز می زدن، هم پای آواز می زدن:
« ـ دلنگ دلنگ! شاد شدیم
از ستم آزاد شدیم
خورشید خانم آفتاب کرد
کلّی برنج تو آب کرد:
خورشید خانوم! بفرمائین!
از اون بالا بیاین پائین!
ما ظلمو نفله کردیم
آزادی رو قبله کردیم.
از وقتی خلق پا شد
زندگی مال ما شد.
از شادی سیر نمی شیم
دیگه اسیر نمی شیم
ها جَستیم و واجَستیم
تو حوض نقره جَستیم
سیب طلا رو چیدیم
به خونه مون رسیدیم…|
*
بالا رفتیم دوغ بود
قصه ی بی بی م دروغ بود،
پائین اومدیم ماست بود
قصه ی ما راست بود:
قصه ما به سر رسید
غلاغه به خونه ش نرسید،
هاچین و واچین
زنجیرو ورچین!