دانلود آهنگ سمندر از حسین میری
دانلود آهنگ بسیار زیبا و جدید سمندر از حسین میری با لینک دانلود مستقیم
دریافت آهنگ های حسین میری به راحتی در سایت آرت موزیک
دانلود موزیک سمندر با کیفیت فوق العاده بالا و لینک دانلود مستقیم
به همراه کد آهنگ برای پخش در وبسایت و وبلاگ شما و پخش انلاین جهت انلاین گوش دادن
این آهنگ از آلبوم ایج از حسین میری هست
همچنین میتوانید دیگر آهنگ های آلبوم ایج از حسین میری را از نیز دانلود کنید
آرت موزیک بهترین سایت جهت دانلود آهنگ جدید ایرانی و سمندر از حسین میری
Art Music Best Website For Download Persian Songs
دانلود آهنگ های حسین میری
متن آهنگ سمندر از حسین میری
خاکو با مژگون بوروفم، اشک پاشم با پشنگه
تا غبار راه تو بر ماه رخسارت نه تنگه
غم تو قلبم کلمه کلمه، میزنه رودار سقلمه
شیشهی دل نازکه، در انتظار یی پلنگه
باز سر شو شد، دلم او شد، نمیدونم چطو شد
باز همه مووی تنام بونهی تو دارن لنگه لنگه
سی خوشهی زلفت چه باناز اوزیده کنج قپ تو
آرمه داره مرغ دل از باغ زلفت یی تلنگه
درمدم گفتم یخ ما نمسوه بو قلب سنگات
گفت هاآ، گفتم هابله، دل که نیسئی، سنگ دنگه
من صبو یو پس صبو لملوش میشم از غصه اما
تا آمختهی آتیشام امشب نخواهم داد منگه
گوش شیطون کر، ماشّالو، نومخدا، الله و اکبر
آفتاب عشق سمندر تا قیومت جنگ جنگه
———–
بروفم: بروفم. بروبم، جارو کنم
پشنگه: قطرات پراکندهی آب که بر روی کسی یا چیزی پاشیده شود.
نه تنگه: نتنگد، نجهد
کلمه: جمع (کلمه شدن، جمع شدن، انباشته شدن)
رودار: دایم، مرتبن
سقلمه: با مشت گره کرده به پهلوی کسی زدن (معمولن برای توجه دادن او به مطلبی این عمل صورت میگیرد)
پلنگ: ضربه با سر انگشت
او: آب
مووی: موهای
سی: نگاه، تماشا (از “سیر” است)
اوزیده: آویزان شده (شکسته و عامیانهی “آویزیده” است)
قپ: گونه
آرمه: ویار
تلنگه: خوشه کوچک (برای انگور) -تلنگهی انگور
درمدم گفتم: اصطلاحی است که شیرازیها هنگام تعریف ماجرایی برای آغاز گفتههای خود به شخص غایب استفاده میکنند. یعنی شروع کردم و گفتم…
یخ ما نمسوه: یا ما با تو نمیسوه، یخ ما با ت نمیساید؛ یعنی چاره تو را نمیکنیم، قادر نیستیم تو را مجاب کنیم، با تو یارای برابری نداریم
هاآ؟: راستی (و جواب آن، والله است. در لهجهی تهرانی برای افاده این منظور –وا- میگویند که جواب آن “ولله دیگه” است)
دنگ: سفت
صبو: فردا
لملوش: لاغر و ضعیف
آمخته: آموخته، عادت داده شده
منگه: صدای ضعیف، غرغر و و ناله ضعیف
جنگ: داغ (آفتاب جنگ: آفتاب داغ و درخشان) جنگ به معنتی صمیمی هم هست (رفیق جنگ)