دانلود آهنگ تصنیف امیر کبیر از شهرام ناظری

دانلود آهنگ بسیار زیبا و جدید تصنیف امیر کبیر از شهرام ناظری با لینک دانلود مستقیم

دریافت آهنگ های شهرام ناظری به راحتی در سایت آرت موزیک

دانلود موزیک تصنیف امیر کبیر با کیفیت فوق العاده بالا و لینک دانلود مستقیم

به همراه کد آهنگ برای پخش در وبسایت و وبلاگ شما و پخش انلاین جهت انلاین گوش دادن

این آهنگ از آلبوم امیر کبیر از شهرام ناظری هست

همچنین میتوانید دیگر آهنگ های آلبوم امیر کبیر از شهرام ناظری را از نیز دانلود کنید

آرت موزیک بهترین سایت جهت دانلود آهنگ جدید ایرانی و تصنیف امیر کبیر از شهرام ناظری

Art Music Best Website For Download Persian Songs

متن آهنگ تصنیف امیر کبیر از شهرام ناظری

شهرام ناظری | امیر کبیر | متن ترانه تصنیف امیر کبیر
(ترانه از سایت لینک موزیک )

| خواننده : شهرام ناظری | آلبوم : امیر کبیر| آهنگ : تصنیف امیر کبیر
رمیده از عطش سرخ آفتاب کویر،غریب و خسته رسیدم به قتلگاه امیرزمان، هنوز همان شرمسار بهت زده،زمین، هنوز همین سخت جان لال شده،جهان هنوز همان دست بسته تقدیرهنوز، نفرین می بارد از درو دیوارهنوز، نفرت از پادشاه بد کردارهنوز وحشت از جانیان آدمخوارهنوز لعنت بر بانیان آن تزویرهنوز دست صنوبر به استغاثه بلند،هنوز بید پریشیده سر فکنده به زیر،هنوزهمهمه سروها که ” ای جلادمزن! مکش! چه کنی؟ های ؟ای پلید شریرچگونه تیغ زنی بر برهنه در حمام؟چگونه تیر گشایی به شیر در زنجیر!؟ نه خون، که عشق به آزادگی، شرف، انسان،نه خون، که داروی غم های مردم ایرانهنوز زاری آب،هنوزناله باد،هنوز گوش کر آسمان، فسونگر پیرتو را ز کنگره عرش می زنند صفیربه اسب و پیل چه نازی؟ که رخ به خون شستند،درین سراچه ماتم، پیاده، شاه، وزیر!چون او دوباره بیاید کسی؟محال ….. محال،هزاران سال بمانی اگر،چه دیر….چه دیر….!

Tasnife Amir Kabir Lyrics and
رمیده از عطش سرخ آفتاب کویر
غریب و خسته رسیدم به قتلگاه امیرزمان
هنوز همان شرمسار بهت زده،
زمین هنوز همین سخت جان لال شده
جهان هنوز همان دست بسته تقدیرهنوز
نفرین می بارد از درو دیوارهنوز
نفرت از پادشاه بد کردار
هنوز وحشت از جانیان آدمخوار
هنوز لعنت بر بانیان آن تزویرهنوز دست صنوبر به استغاثه بلند
،هنوز بید پریشیده سر فکنده به زیر،
هنوزهمهمه سروها که ” ای جلادمزن! مکش! چه کنی؟ های ؟ای پلید شریرچگونه تیغ زنی بر برهنه در حمام؟
چگونه تیر گشایی به شیر در زنجیر!؟
نه خون، که عشق به آزادگی، شرف، انساننه خون
که داروی غم های مردم ایرانهنوز زاری آب
هنوزناله باد،هنوز گوش کر آسمان
فسونگر پیرتو را ز کنگره عرش می زنند صفیر
به اسب و پیل چه نازی؟
که رخ به خون شستند
،درین سراچه ماتم، پیاده، شاه، وزیر!
چون او دوباره بیاید کسی؟محال ….. محال،
هزاران سال بمانی اگر،چه دیر….چه دیر….!