دانلود نوحه منو میزد تورو میزد منو با مشت تورو از پشت از حاج مهدی رعنایی با کیفیت 320 با متن

دانلود نوحه منو میزد تورو میزد منو با مشت تورو از پشت از حاج مهدی رعنایی با کیفیت 320 با متن { به همراه متن و پخش آنلاین }

دانلود نوحه منو میزد تورو میزد منو با مشت تورو از پشت از حاج مهدی رعنایی با کیفیت 320 با متن با کیفیت فوق العاده بالا و لینک دانلود مستقیم

به همراه کد آهنگ برای پخش در وبسایت و وبلاگ شما و پخش انلاین جهت انلاین گوش دادن

دانلود نوحه منو میزد تورو میزد منو با مشت تورو از پشت از حاج مهدی رعنایی با کیفیت 320 با متن

آرت موزیک بهترین سایت جهت دانلود آهنگ جدید ایرانی

Art Music Best Website For Download Persian Songs


پخش آنلاین موزیک

متن نوحه منو میزد تورو میزد منو با مشت تورو از پشت از حاج مهدی رعنایی با کیفیت 320 با متن

منو مـیزد تـورو مـیزد منو با مشت

تـو رو از پشت با یک خنجر

منو مـیزد تـورو مـیزد منو تنها

تـو رو اما با یک لشگر

ریختن به روی سرت بابا

جلو چش خـواهرت بابا

آخ چی کشیـد مادرت بابا

نیزه کجا حنجرت بابا

نعلا کجا پیکرت بابا

آخ بمـیره دخترت بابا

بابایی چرا ازم جدایی

من روی ریگ صحرام

تـو روی نیزه هایی

امون از این جدایی

امون از این جدایی

امون از این جدایی

نمـیـدونم عمو جونم منو دیـده یا فهمـیـده

کتک خـوردم نمـیـدونم عمو جونم

خبر داره که گشواره درآوردم

در نیاوردم در آوردن

هدیه برا بچشون بردن

دو سه تا از دخترا مردن

دیشبو از بس کتک خـوردن

زیر لگد تاب نیاوردن

نگـاهی چشام مـیره سیاهی

همـینطوری بگردم

دور سرت الهی

بابایی

چرا ازم جدایی

من روی ریگ صحرا

تـو روی نیزه هایی

امون از این جدایی

امون از این جدایی

امون از این جدایی

به من خندیـد

به تـو خندیـد

به اشک من

به اشک تـو دم خیمه

به من خندیـد

به تـو خندیـد

جسارت شـد

که غارت شـد همه خیمه

کی این زنجیرو به پام انداخت

پرستـو هارو به دام انداخت

مسیر ما رو به شام انداخت

کی سنگ از بالای بام انداخت

یکی دو تا نه مدام انداخت

سرت رو پیش چشام انداخت

سرت رو مـیبوسم حنجرت رو

مـیخـوام تـو هم باباجون

ببوسی دخترت رو

امون از این جدایی

امون از این جدایی

امون از این جدایی

مـیرم بخـوابم بابایی

حالم خرابه بابایی

عمه دلش خـوش باشـه که

رقـیه خـوابه بابایی

اما نمـیشـه آخه من

لالایی مـیخـوام بابایی

اینم بهونس که بگم

بابایی مـیخـوام بابایی

همه مـیگن دخترت بابانداره

مـگـه بابا نداره خدا نداره

دخترت از بس کتک خـورد

دگـه طفلی نا نداره

بابا اسم زجر رو تا مـیارن

پس مـیفتم

اونقده مـیترسم از نفس مـیفتم

مث مرگ یک قناری

گوشـه قفس مـیفتم

آتیش به شـه پرم زد

با نیزه تـو سرم زد

بال و پرم رو کندن

وای بابا

موی سرم رو کندن

تـو بغل تـو برو بیایی داشتم یادتـه

منم مث هر دختری بابایی داشتم یادتـه

یه آسمون رو دامنم ستاره داشتم یادتـه

چادر گل دار ،گل سر ،گوشواره داشتم یادتـه

وقتی که غروب عاشورا حرم سوخت

تـو حرم هر چی که بود دور و برم سوخت

به خدا آتیش گرفتم

پیکرم بال و پرم سوخت

دامنم پیراهنم تا معجرم سوخت

خیمه رو سرم خراب شـد و سرم سوخت

تازه شـد داغ مدینه

عمه مـیگفت مادرم سوخت

گلخـونه که درش سوخت

بچه با مادرش سوخت

بال و پرم رو کندن

وای بابا

موی سرم رو کندن

از آسمون ابریه

پاییز چشمام که بگم

از کربلا هم بگذرم

تـو بگو از شام چی بگم از ماجرای مجلس

رقص و مـی ساز چی بگم

همه نامحرم همه مست بسه همـین بابا

وقتی عمم وارد بزم یزیـد شـد

روی نی محاسن سقا سفیـد شـد

رنگ صورتم پریـد و تپش قلبم شـدیـد

یکیشون اصلا به دنبال شر اومد

عمه گفت جلو نیا جلوتر اومد

من نمـیـدونم چی کـار کرد داد خـواهرم درومد

بعد یه عمر عزیزی ما کجا و کنیزی

آتیش به شـه پرم زد

با نیزه تـو سرم زد

امون از این جدایی

امون از این جدایی

امون از این جدایی

 

امکان ارسال نظر وجود ندارد