ای نازنین ،ای نازنین در آینه ما ،را ببین از
شرم این، صد چهره ها در ،آینه افتاده چین…
از تندباد ،حادثه گفتی که جان، در برده ایم
اما چه جان در، بردنی دیریست که، در خود مرده ایم…
رو میکنم به آینه رو به خودم داد میزنم
ببین چقدر حقیر شده اوج بلند بودنم
رو میکنم به آینه من جای آینه میشکنم
رو به خودم داد میزنم این آینه است یا که منم
گفتم تو چرا دورتر از خواب و سرابی، خواب و سرابی
گفتی که منم با تو ولیکن تو نقابی، اما تو نقابی
فریاد کشیدم تو کجایی، تو کجایی
گفتی که طلب کن تو مرا تا که بیابی
لالایی لالایی لالایی عزیز نازنین من لالایی
بخواب این آخرین خواب تو شیرین پس از این قهرمان قصه هایی
تو ای سرباز و ای فرزند بهتر جدا از بستر و آغوش مادر
به غسلت می برم با دیده ی تر به تو پوشم کفن از یاس پرپر
خدایم خدایم آه ای خدایم صدایت میزنم بشنو صدایم
شکنجهگاه این دنیاست جایم به جرم زندگی این شد سزایم
آه ای خدایم بشنو صدایم مرا بگذار با این ماجرایم
نمیپرسم چرا این شد سزایم آه ای خدایم بشنو صدایم
دو زلفونت بود تار ربابم چه می خواهی از این حال خرابم
تو که با مو سر یاری نداری چرا هر نیمه شو آیی به خوابم
چرا هر نبمه شو آیی به خوابم فلک در قصد آزارم چرایی
گلم گر نیستی خارم چرایی تو که باری ز دوشم بر نداری
چشم من بیا منو یاری بکن گونه هام خشکیده شد کاری بکن
غیرگریه مگه کاری میشه کرد کاری از ما نیاد زاری بکن
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد تا قیامت دل من گریه میخوات
هرچی دریا رو زمین داره خدا با تموم ابر های آسمونا
خونه این خونه، ویرون واسه من هزار، تا خاطره داره
خونه این، خونه تاریک چه روزایی، رو به یادم میاره…
اون روزها ،یادم نمیره دیوار خونه ،پر از پنجره بود
تا افق ،همسایه ما دریا بود ستاره بود ،منظره بود…
نمی دانی که من در هر ستاره که مه را تا سحر یار و ندیم است
و یا در چهره سرخ شقایق که خود بازیچه دست نسیم است
نشانی از تو می بینم سراغی از تو می گیرم نشانی
از تو می بینم سراغی از تو می گیرم
زندگی ای روزگار ای چرخ گردون توی سینه قلبمو این قدر نلرزون
ای فلک ای بانی افسونگریها با دلم کمتر کن این بازیگریها
هر که هستی هر چه هستی بس کن این نامهربونی
روزگار ای شاهد ویرونی ما خشم و قهرت باعث حیرونی ما
بخواب ای مهربان، ای یار بخواب ای، کشتهء بیدار
بخواب ای، خفتهء گلگون بخواب ای، غوطه ور در خون
سکوت سرخ خاک ،تو صدای نینوا دارد
در این دم، کرده گورستان تگرگ، مرگ می بارد…
در شبی غمگینتر از من قصه رفتن سرودی
تا که چشمم را گشودم از کنارم رفته بودی
تا که چشمم را گشودم از کنارم رفته بودی
ای دریغا دل سپردن به عشق تو بیهوده بود
بهر جا ناتوان دیدی توان باش بهر جا ناتوان دیدی توان باش
به سود مردم خامش زبان باش ستمکش را اگر دیدی برآشوب
ستمگر را چو مشتی بر دهان باش چو افتد بر جبینت خط پیری
مکن افسردگی در دل جوان باش زمانی در هوای خویش بودی
با چشمهای بیفروغ میون راست و دروغ خودم رو گم میکنم توی این شهر شلوغ
پچ پچ آدمکها بس که تو هم میدوه دیگه فریاد من رو سایهام هم نمیشنوه
صدای زنجیر تو گوشم میخونه تو داری از قافله دور میمونی
سرت رو خم کن که درها وا میشن تا بگی نه پشت کنکور میمونی
متن آهنگ جنگل داریوش :
پشت سر پشت سر پشت سر جهنمه رو به رو رو به رو قتلگاه آدمه
روح جنگل سیاه با دست شاخه هاش داره روحمو از من میگیره
تا یه لحظه میمونم جغدا تو گوش هم میگن پلنگ زخمی میمیره
راه رفتن دیگه نیست حجله ی پوسیدن من جنگل تیره
داریوش اقبالی (زادهٔ ۱۵ بهمن ۱۳۲۹ تهران) معروف به داریوش، خواننده، بازیگر و فعّال اجتماعی ایرانی است. بسیاری از طرفدارانش او را «سلطان» حوزهٔ موسیقی پاپ فارسی میدانند. جنس صدای وی باس است. داریوش عضو سازمان عفو بینالملل نیز میباشد
دوران کودکی او در کرج و میانه گذشت، پدرش محمود اقبالی، از ملاکان شهرستان میانه بود. اولین بار در ۹ سالگی در جشنی در مدرسهاش در شهرآرا به روی صحنه رفت. دوران دبیرستان را در دبیرستانهایی همچون دبیرستان فارابی، دبیرستان کرج، دبیرستان رازی دبیرستانی در سنندج، و دبیرستان آزادگان تهران پارس گذراند و در مراسم هنری به اجرای برنامههای هنری میپرداخت. در ۱۳۴۹ با حسن خیاطباشی آشنا شد و همین آشنایی موجب ورود رسمی او به موسیقی حرفهای شد. در همین سال او در سن ۲۰ سالگی با ترانهٔ به من نگو دوست دارم با آهنگسازی ترانهسرا و آهنگساز جوان درویش مصطفی جاویدان به شهرت رسید. نخستین ترانه مستقل او ترانه نبسته پیمان با شعری از علی گزرسز (رها) و موسیقی خودش است.
داریوش در دوران پهلوی و به علت خواندن آهنگهای سیاسی مانند جنگل، بنبست، بوی خوب گندم، علی کنکوری و گل بارون زده، مدتی زندانی شد. وی در نظرسنجی مجله جوانان در سال ۱۳۵۶ به عنوان محبوبترین خواننده ایران برگزیده میشود.داریوش همکاری با شماری از چهرههای سرشناس موسیقی پاپ ایران مانند منوچهر چشم آذر، بابک افشار، آندرانیک آساطوریان و به ویژه آهنگساز نامدار موسیقی ایران صادق نوجوکی را در کارنامه خود دارد. ایرج جنتی عطایی، شهیار قنبری، احمد شاملو و اردلان سرفراز نیز از جمله مشهورترین ترانه سرایانی هستند که در این سالیان با داریوش همکاری داشتهاند. همچنین دوران همکاری داریوش، بابک بیات و ایرج جنتی عطایی به دوران طلایی پاپ معروف است.