دانلود آهنگ جدید

متن آهنگ سنت شکن از رضا پیشرو

مسلط مثل همیشه آماده برای حرف زدن با هر کی

من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم به خاطر همین هم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم

دوباره کنار جزیره روی آب شنا میکنم و از شیطان وجودم میشنوم صدایی بلند خوب شاید هم من مقابل با خشم الهی شدم انگار تیری نمونده و اسیر خشابی پرم آره من همونم که قرض دادم لباس و تفنگ ولیکن اسیر سرنوشت الهی شدم و دارم تو فضا نزدیک میشم به پاییز من که تا ابد تنها بمونم یه جای تاریک تنها من تو اتاقم تنهام با نور مهتابی چون که خیلی وقته گذشته روز برف بازی و ای کاش برمیگشت حس خوب تنهایی من و خیابونا آی سوپور شهرداری و حمالی من گذشت حدود 10 سالی مشکلاتم کوه بود چون نگاه کردم از پایین و افغانی شده بودم لای لباس مردم و رفیقام نبودن حتی قدر تعداد انگشت من یه فراری بودم…….من رو تو خونه نندازین تا روح من بکشه رو دل کوه یه نقاشی تا هر مسافری اون را ببینه توی جاده و گیر نکنه تو مسیر دور و ساکت و نشه اسیرش تا خونش اطراگین کنه با بوی کاهگل منم میشم اسیر جادوی جاده وقتی تا آخره راه باهام آذوقه باشه

من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم به خاطر همین هم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم
من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم به خاطر همین هم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم

تو اگه شاهی منتظر کودتا باش چون که میخوای بخوری از خدا تو چوب کارات چون روزگارها گذشت و روزگارها سنگینی شد و من از تو بازار بوی بارون و حس نکردم از روی آسفالت چون مشامم رو پر کردن از بوی آشغال اما من میخوام بپرم از روی سال ها چون اینجا فرقی نداره بود و نبود ساتراپ من همه ی خواب های خوبم رو نصفه کاره دیدم اما با این حال از زندگی استعفا نمیدم چون فردا هست و تموم شده قصه های دیگم و همه فکرم بالا رفتن از پله های دیگست آخه من میخوام بخندم به همه ی گذشتم چون شوق آرزوهام رفت پی مثلث فکر میکردم بزرگ باشه قلب یه هنرمند ولی دیدم نوک یه تپه ی بلندم اما دنیا همونی که میخواستم نبود مست شدم و هنوز تو تار عنکبوت اگه ساخت چرا مشکلاتی ساده تر نبود چون روحت شب میخوابه در درون

من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم به خاطر همین هم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم
من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم به خاطر همین هم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم

بغض ته گلومه میخوام خالی کنم خودم رو میگن فرصت تمومه پشت سر تموم هم سن های خودم وایسادم و فقط قرق سایه شدم یه صدای بلند میگفت فرزند طلاق که تو جا من بودی مینداختی گرندت طناب تا خفه کنی خودت و معطل زمان نشی و جلو بره اکثره شبا با مصرف مواد تو خلوت تمام تا که از مغزم دو کلام فلسفه دراد من با صدای گریه مامان لالا میکردم ولی الان بالام باهام داداش میخونه تو سنت شکنم تا مثل همیشه به شما جرات میدم من جز معرفت چیزی واسه ی دور و وریام نذاشتم ولی خوب خوردم پسر

من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم به خاطر همین هم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم
من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم به خاطر همین هم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم