دانلود آهنگ ساقی نامه از حسین قوامی
دانلود آهنگ بسیار زیبا و جدید ساقی نامه از حسین قوامی با لینک دانلود مستقیم
دریافت آهنگ های حسین قوامی به راحتی در سایت آرت موزیک
دانلود موزیک ساقی نامه با کیفیت فوق العاده بالا و لینک دانلود مستقیم
به همراه کد آهنگ برای پخش در وبسایت و وبلاگ شما و پخش انلاین جهت انلاین گوش دادن
این آهنگ از آلبوم تو ای پری کجائی از حسین قوامی هست
همچنین میتوانید دیگر آهنگ های آلبوم تو ای پری کجائی از حسین قوامی را از نیز دانلود کنید
آرت موزیک بهترین سایت جهت دانلود آهنگ جدید ایرانی و ساقی نامه از حسین قوامی
Art Music Best Website For Download Persian Songs
دانلود آهنگ های حسین قوامی
متن آهنگ ساقی نامه از حسین قوامی
غزلی از نشاط اصفهانی (دکلمه):
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
منظر دیده قدمگاه گدایان شده است
کـاخ دل درخــور او رنـگ شهـی باید کرد
روشنان فلکی را اثری در ما نیست
حذر از گردش چشم سـیهی باید کرد
شب که خورشید جهانتاب نهان از نظرست
قطع این مرحله با نور مهی باید کرد
خوش همی می روی ای قافله سالار به راه
گذری جانب گم کرده رهی باید کرد
نه همین صف زده مژگان سیه باید داشت
به صف دلشدگان هم نگهی باید کرد
جانب دوست نگه از نگهی باید داشت
کشور خصم تبه از سپهی باید کرد
گر مجاور نتوان بود بمیخانه نشاط
سجده از دور به هر صبحگهی باید کرد
—————————————–
—————————————–
حاج میرزا حبیب خراسانی عارف و مجتهد معروف که در فاصله سالهای1327-1266ه.ق زیست چنین عارفانه غزل سرود آواز)
هر شب من و دل تا سحر در گوشه ویرانهها
داریم از دیوانگی با یکدگر افسانهها
اندر شمار بیدلان، در حلقه بیحاصلان
نی در حسابِ عاقلان، نی درخور فرزانهها
از می زده سر جوشها، از پند بسته گوشها
پیوسته با بیهوشها، خو کرده با دیوانهها
از خانمان آوارهها، در دو جهان بیکارهها
از درد و غم بیمارها، از عقل و دین بیگانهها
از سینه بُرده کینهها، آیینه کرده سینهها
دیده در آن آیینهها، عکس رخ جانانهها
سنگ ملامت خوردهها از کودکان آزردهها
دل زندهها تن مردهها فرزانهها دیوانهها
ببریده خویش از خویشتن، بگسیخته از ما و من
کرده سفرها در وطن، اندر درون خانهها
نی در پی اندیشهها، نی در خیالِ پیشهها
چون شیرها در بیشهها، چون مورها در لانهها
چون گل فروزان در چمن، چون شمع سوزان در لگن
بر گردشان صد انجمن پر سوخته پروانهها
رخشان چو ماه و مشتری ز این گنبد نیلوفری
تابان چو مهر خاوری از روزنِ کاشانهها
مست از میِ مینایِ دل بنهاده سر در پای دل
آورده از دریای دل بیرون بسی دُردانهها
گاهی ستاده چون کدو، از می لبالب تا گلو،
گاهی فتاده چون سبو، لب بر لبِ پیمانهها