دانلود آهنگ جدید

متن آهنگ جیب بابا از رضا پیشرو

پیشرو
هه، سروش می‌دونی که این روزا همه دستشون تو جیب باباهه‌س
هیچکس
آره خدا وکیلی
پیشرو
مثل ما نیستن که
هیچکس
ولی خب باید بشن

پیشرو و هیجکس
می باره از چشای ابریم اشک برفی
یه چیکه به من میگه دیگه خنده تعطیل
یه جنگی بالاتر از جنگ شمشیری که
میگه تعطیله دیگه زنگ تفریح

می باره از چشای ابریم اشک برفی
یه چیکه به من میگه دیگه خنده تعطیل
یه جنگی بالاتر از جنگ شمشیری که
میگه تعطیله دیگه زنگ تفریح

پیشرو
رضا بخون با حس الان وایسا جلو آینه
رضا ببین دنیای ناکسو دوباره چارچشم
من همونیم که بودم تو خیابونا با کش
پسری که نمیخواستنش دست بکنه تو وایتکس
اگه آش زندگی رو تهدید میکنه به ماشه
اگه پاشه من پا شدم بسه طعنه باشه!
چون رفته هفته های زجر و نحس بد سابق
من زندم پس بذار تا ابد حرف بزنه صامت
اینبار اسب سر تاجره که دست بسر خانه
خیلی وقته اگه ساکت چون خنده کرده صادق
پسر ، رضا تو خونش نداره تاب و سرسره
تا اینجا هم اومده تا عقده هاتو پر کنه
مشکلاتو قفل کنه همون جایی که هستش
پشتکارت گم شده هنوز جاریه وقتش
من کمکت می کنم و می شه آویز مغزت
راه حلّو بهت میگم چون من حالیمه بچه

پیشرو و هیجکس
می باره از چشای ابریم اشک برفی
یه چیکه به من میگه دیگه خنده تعطیل
یه جنگی بالاتر از جنگ شمشیری که
میگه تعطیله دیگه زنگ تفریح

می باره از چشای ابریم اشک برفی
یه چیکه به من میگه دیگه خنده تعطیل
یه جنگی بالاتر از جنگ شمشیری که
میگه تعطیله دیگه زنگ تفریح

هیچکس
ببین
من با پوتین بزرگ شدمو کلاه بوده سرم
رفیق تنهاییهامم خدا بوده فقط
دلم از کف خیابون هم آسفالتتره با لطافت و نرمی ام آشنام
نه که بد باشم نه اینم فکر بقیه‌ست
همه فکر میکنن آدم خوبه شکل پری است
من غول دیدم خوب دیدم آدم خوبایی که خیلی وقته بو میدن
اما توپیدن چه فایده شد
ولی یا قایم شو پشت به پول و من خوش به زور
میمونم تا چرکای دلم خشک شه زود
هیچ وقت سنگی برنداشتم که نتونم پرت کنم
رو پاهام وایسادم و الانم مرد شدم
مَردُم بهم یاد دادن اعتماد رو ترک کنم
شاید خوشایند نیست ولی حقیقت داره
تعجب نکن اگه یکی شبیه من باشه

پیشرو و هیجکس
می باره از چشای ابریم اشک برفی
یه چیکه به من میگه دیگه خنده تعطیل
یه جنگی بالاتر از جنگ شمشیری که
میگه تعطیله دیگه زنگ تفریح

می باره از چشای ابریم اشک برفی
یه چیکه به من میگه دیگه خنده تعطیل
یه جنگی بالاتر از جنگ شمشیری که
میگه تعطیله دیگه زنگ تفریح

پیشرو
من رضا ناصری ام متولد دهه ی شصت
اونیکه میخواد بگه شب بیرون از حلقه ترس
از حلقه ی من استفاده کن در حد یه گنج
مسئله ی من اینه بسه تبصره ی رنج
رنج روح هست پدرت تو سپردیش دست اون
میاد و غرق پول میکنت تا بشی محو اون
ولی کله پوکی بیش نمیشی بچه جون
بگو شباهتت با بابا چیه جز رنگ خون؟
دیگه هرچی بود بذاریم واسه فرداهای دیگه
میخوام از الان بکشی بیرون از بابای پیرت
چون واس رسیدن به خواسته هات اون تنها مانع میشه
تو تنها میشی تا بفهمی زمان مال کیه و این حرفا واسه چیه؟
تازه اشک و ناله میشه میشه اون موقع میخوای داد بزنی از بالای ایفل
ولی چون که نیزه بی پولی کرده پاره سینه
برو بالای برج میلاد تا هفته های دیگه

پیشرو و هیجکس
می باره از چشای ابریم اشک برفی
یه چیکه به من میگه دیگه خنده تعطیل
یه جنگی بالاتر از جنگ شمشیری که
میگه تعطیله دیگه زنگ تفریح

می باره از چشای ابریم اشک برفی
یه چیکه به من میگه دیگه خنده تعطیل
یه جنگی بالاتر از جنگ شمشیری که
میگه تعطیله دیگه زنگ تفریح