دانلود آهنگ بی گاه شد تصنیف به یاد سید خلیل عالی نژاد از علیرضا قربانی

دانلود آهنگ بسیار زیبا و جدید بی گاه شد تصنیف به یاد سید خلیل عالی نژاد از علیرضا قربانی با لینک دانلود مستقیم

دریافت آهنگ های علیرضا قربانی به راحتی در سایت آرت موزیک

دانلود موزیک بی گاه شد تصنیف به یاد سید خلیل عالی نژاد با کیفیت فوق العاده بالا و لینک دانلود مستقیم

به همراه کد آهنگ برای پخش در وبسایت و وبلاگ شما و پخش انلاین جهت انلاین گوش دادن

این آهنگ از آلبوم البوم روی در آفتاب CD2 (پاییز،زمستان) از علیرضا قربانی هست

همچنین میتوانید دیگر آهنگ های آلبوم البوم روی در آفتاب CD2 (پاییز،زمستان) از علیرضا قربانی را از نیز دانلود کنید

آرت موزیک بهترین سایت جهت دانلود آهنگ جدید ایرانی و بی گاه شد تصنیف به یاد سید خلیل عالی نژاد از علیرضا قربانی

Art Music Best Website For Download Persian Songs

متن آهنگ بی گاه شد تصنیف به یاد سید خلیل عالی نژاد از علیرضا قربانی

بیگاه شد ، بیگاه شد ، خورشید اَندر چاه شد

خیزید هین خوش طالِعان ، وقت ِ طلوع ِ ماه شد

بیگاه شد ، بیگاه شد ، خورشید اَندر چاه شد

خیزید هین خوش طالِعان ، وقت ِ طلوع ِ ماه شد

اشکی که چشم اَفروختی ، صَبری که خَرمَن سوختی

عقلی که راه آموختی ، در نیمه شب گمراه شد

در نیمه شب گمراه شد

شب ، روح ها واصِل شود ، مقصودها حاصِل شود

چون روز روشندِل شود ، هر کو ز ِ شب آگاه شد

هر کو ز ِ شب آگاه شد

در چاه ِ شب ، غافل مشو

در چاه ِ شب ، غافل مشو

در دَلو ِ گَردون دست زَن ، یوسف گرفت آن دَلو را

از چاه سوی ِ جاه شد

از چاه سوی ِ جاه شد

از چاه سوی ِ جاه شد

گر بو بَری زین روشنی ، آتش به خواب اَندَر زَنی

کَز شب رَوی و بَندگی ، زُهره حریف ِ ماه شد

ساقی به سویِ جام رُ ، ای پاسبان بَر بام رُ

ای جان ِ بی آرام رُ ، کان یار خلوت خواه شد

ای جان ِ بی آرم رُ ، کان یار خلوت خواه شد

بیگاه شد ، بیگاه شد ، خورشید اَندَدر چاه شد

خیزید هین خوش طالعان ، وقت ِ طلوع ِ ماه شد

آن کیست ، آن کیست اَندَر راه ِ دل ، کو را نباشد آه ِ دل

کار آن کَسی دارد که او ، غَرقابه ی آن آه شد

کار آن کَسی دارد که او ، غَرقابه ی آن آه شد

کار آن کَسی دارد که او ، غَرقابه ی آن آه شد

شب ، روح ها واصِل شود ، مقصودها حاصِل شود

چون روز روشندِل شود ، هر کو ز ِ شب آگاه شد

گر بو بَری زین روشنی ، آتش به خواب اَندَر زَنی

کَز شب رَوی و بَندگی ، زُهره حریف ِ ماه شد

زُهره حریف ِ ماه شد

آن کیست اَندَر راه ِ دل ، کو را نباشد آه ِ دل

کار آن کَسی دارد که او ، غَرقابه ی آن آه شد

کار آن کَسی دارد که او ، غَرقابه ی آن آه شد

گویند اَصل ِ آدمی خاک است و خاکی نی شود

کِیخواه گردد آن کسی کو خاک ِ این درگاه شد

یکسان نماید کِشتها تا وقت ِ خَرمن در رَسد

نیمیش مغز ِ نَغز شد وان نیمه دیگر کاه شد

چون غرق ِ دریا می شود دریاش بر سَر می نهد

چون یوسف چاهی که او از چاه سوی ِ جاه شد

گر بو بَری زین روشنی ، آتش به خواب اَندَر زَنی

کَز شب رَوی و بَندگی ، زُهره حریف ِ ماه شد

زُهره حریف ماه شد