دانلود آهنگ بلبلی که خاموش شد از هایده
دانلود آهنگ بسیار زیبا و جدید بلبلی که خاموش شد از هایده با لینک دانلود مستقیم
دریافت آهنگ های هایده به راحتی در سایت آرت موزیک
دانلود موزیک بلبلی که خاموش شد با کیفیت فوق العاده بالا و لینک دانلود مستقیم
به همراه کد آهنگ برای پخش در وبسایت و وبلاگ شما و پخش انلاین جهت انلاین گوش دادن
این آهنگ از آلبوم بلبلی که خاموش شد از هایده هست
همچنین میتوانید دیگر آهنگ های آلبوم بلبلی که خاموش شد از هایده را از نیز دانلود کنید
آرت موزیک بهترین سایت جهت دانلود آهنگ جدید ایرانی و بلبلی که خاموش شد از هایده
Art Music Best Website For Download Persian Songs
دانلود آهنگ های هایده
متن آهنگ بلبلی که خاموش شد از هایده
(بلبلی که خاموش شد
و با رفتن او قلب دوست دارانش شکست
هنرمند شمعی بود جان فروز همه سود او از هنر رنج و سوز
نصیبش به جز رنج جانکاه نیست ز درد درونش کس آگاه نیست
نصیب هنرمندِ حسرت پرست همین نام نیک است از هرچه هست
آنکه محمل از بر عشاق بیدل بست و رفت
آنکه محمل از بر عشاق بیدل بست و رفت وه که بر جای جرس دلها به محمل بست و رفت
رفتی و همچنان به خیال من اندری
رفتی و همچنان به خیال من اندری گویی که در برابر چشمم مصوری
گویی که در برابر چشمم مصوری
رفتی و رفت جان و دلم در غفای تو
رفتی و رفت جان و دلم در غفای تو
خالیست بر دو دیده ام ای دوست خالیست بر دو دیده ام ای دوست جای تو
شب ماه من نشست به محمل گذشت و رفت عمر عزیز بود که غافل گذشت و رفت
نشناختیم قیمت روز وصال را
نشناختیم قیمت روز وصال را این چند روز عمر به باطل گذشت و رفت
این چند روز عمر به باطل گذشت و رفت
دیدم آن چشمۀ هستی
دیدم آن چشمۀ هستی که جهانش خوانند آنقدر آب کزان دست توان شست نداشت
جای گریه است
جای گریه است بر این عمر که چون غنچۀ گل پنج روزیست بهای دهن خندانش
پنج روزیست بهای دهن خندانش
از زندگانیم گله دارد جوانیم
از زندگانیم گله دارد جوانیم شرمندۀ جوانی از این زندگانیم
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم)
از زندگانیم گله دارد جوانیم
از زندگانیم گله دارد جوانیم شرمندۀ جوانی از این زندگانیم خدا
دارم به دل هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم دوست
گوش زمین به نالۀ من نیست آشنا
من طایر شکسته پر من طایر شکسته پر آسمانیم
گوش زمین به نالۀ من نیست آشنا من طایر شکسته پر آسمانیم
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم چون میکنند با غم بی همزبانیم
گفتی که آتشم بنشانی
گفتی که آتشم بنشانی ولی چه سود برخاستی که بر سر آب و آتش نشانیم
شمعم گریست زار ببالین که شهریار
من نیز چون تو من نیز چون تو همدم سوز نهانیم
شمعم گریست زار به بالین که شهریار من نیز چون تو همدم سوز نهانیم