دانلود آهنگ اخراجی ها 3 از بهنام صفوی

دانلود آهنگ بسیار زیبا و جدید اخراجی ها 3 از بهنام صفوی با لینک دانلود مستقیم

دریافت آهنگ های بهنام صفوی به راحتی در سایت آرت موزیک

دانلود موزیک اخراجی ها 3 با کیفیت فوق العاده بالا و لینک دانلود مستقیم

به همراه کد آهنگ برای پخش در وبسایت و وبلاگ شما و پخش انلاین جهت انلاین گوش دادن

همچنین میتوانید تک آهنگ های بهنام صفوی را نیز دانلود کنید

اخراجی ها 3 از بهنام صفوی

آرت موزیک بهترین سایت جهت دانلود آهنگ جدید ایرانی و اخراجی ها 3 از بهنام صفوی

Art Music Best Website For Download Persian Songs


پخش آنلاین موزیک

دانلود آهنگ های بهنام صفوی

متن آهنگ اخراجی ها 3 از بهنام صفوی

شعر: محمد حسین جعفریان


فصل های پیش از اینم ابر داشت

بر کویرم بارشی بی صبر داشت

پیش از اینها آسمان گلپوش بود

پیش از اینها یار در آغوش بود

اینک اما عده‌ای آتش شدند

بعد کوچ کوه ها آرش شدند

از بلند از حلق آویزها

قلب‌های مانده در دهلیزها

بذرهایی ناشناس و گول و گند

از میان خاک و خون قد می‌کشند

بعضی از آنها که خون نوشیده‌اند

ارث جنگ عشق را پوشیده‌اند

عده‌ای حسن القضاء را دیده اند

عده‌ای را بنزها بلعیده اند

بزدلانی کز هراس ابتر شدند

از بسیجی‌ها بسیجی تر شدند

ای بی جان ها! دلم را بشنوید

اندکی از حاصلم را بشنوید

توچه می‌دانی تگرگ و برگ را

غرق خون خویش،‌ رقص مرگ را

تو چه می‌دانی که رمل و ماسه چیست

بین ابروها رد قناسه چیست

تو چه می‌دانی سقوط «پاوه| را

«عاصمی| را «باکری| را «کاوه|‌را

هیچ می دانی «مریوان| چیست؟‌ هان!

هیچ می‌دانی که «چمران|‌کیست؟ هان!

هیچ می‌دانی بسیجی سر جداست؟

هیچ می‌دانی «دو عیجی|‌ در کجاست؟

این صدای بوستانی پرپر است

این زبان سرخ نسلی بی سر است

تو چه می دانی، چه می دانی، چه…

چون از این دریا نبردی شبنمی

با همان‌هایم که در دین غش زدند

ریشه اسلام را آتش زدند

با همان‌هاکز هوس آویختند

زهر در جام خمینی ریختند

پای خندق‌ها احد را ساختند

خون فروشی کرده خود را ساختند

زنده‌های کمتر از مردارها

با شما هستم، غنیمت خوارها

بذر هفتاد و دو آفت در شما

بردگان سکه! لعنت بر شما

باز دنیا کاسه خمر شماست

باز هم شیطان اولی الامر شماست

با همانهایم که بعد از آن ولی

شوکران کردند در کام علی

باز آیا استخوانی در گلوست؟

باز آیا خار در چشمان اوست؟

ای شکوه رفته امشب بازگرد!

این سکوت مرده را درهم نورد

از نسیم شادی یاران بگو

از «شکست حصر آبادان| بگو!

از شکستن از گسستن از یقین

از شکوه فتح در «فتح المبین|

از «شلمچه|، «فاو|‌ از «بستان| بگو!

از شکوه رفته! از «مهران|‌ بگو!

از همانهایی که سر بر در زدند

روی فرش خون خود پرپر زدند

شب شکاران سحر اندوخته

از پرستوهای در خود سوخته

زان همه گلها که می بردی بگو!

از «بقایی| از «بروجردی| بگو!

پهلوانانی که سهرابی شدند

از پلنگانی که مهتابی شدند

ای جماعت! جنگ یک آیینه است

هفته تاریخ را آدینه است

لحظه ای از این همیشه بگذرید

اندرین آیینه خود را بنگرید

عشق بود و داغ بود و سوز بود

آه! گویی این همه دیروز بود

اینک اما در نگاهی راز نیست

درگلویی عقده آواز نیست

تیردان پرتیر و تیرانداز نیست

نسل های جاودان فانی شدند

شعرها هم آنچه می دانی شدند

روزگاران عجیبی آمدند

نسل های نانجیبی آمدند

ابتدا احساس هامان ترد بود

ابتدا اندوهامان خرد بود

رفته رفته خنده ها زاری شدند

زخم هامان کم کمک کاری شدند

خواب دیدم دیو بیعار کبود

در مسیل آرزوها خفته بود

خواب دیدم برفها باقی شدند

لحظه‌های مرده ام ساقی شدند

ای شهیدان! دردها برگشته اند

روزهامان را به شب آغشته‌اند

فصل هامان گونه‌ای دیگر شدند

چشمهامان مست و جادوگر شدند

روحهامان سخت و تن آلوده‌اند

آسمانهامان لجن آلوده‌اند

هفته ها در هفته ها گم می‌شوند

وهم‌ها فردای مردم می‌شوند

فانیان وادی بی سنگری!

تیغ ها مانده در آهنگری

حاصل آن ماجراها حیرت است؟

میوة‌ فرهنگ جبهه عشرت است؟

حاصل آغازها پایان شده است؟

میوة فرهنگ جبهه نان شده است؟

شعله ها! سردیم ما، سردیم ما

رخصتی، ‌شاید که برگردیم ما

«یسطرون|‌هم رفت و ما نون مانده‌ایم

بعد لیلا باز مجنون مانده‌ایم

پشت آغازی که اقیانوس شد

در سکوت خویش جیحون مانده‌ایم

فاتحان رفتند و پای برجها

در تکاپوی شبیخون مانده‌ایم

بعد اتمام بیابان‌ها هنوز

ما بیابانگرد و مجنون مانده‌ایم

بحر مرداب است بی امواج،‌آی !

عشق یک شوخی است بی حلاج، آی!

یک نفر از خویش دلگیر است باز

یک نفر بغضش گلوگیر است باز

زخمی‌ام، اما نمک… بی فایده است

درد دارم، نی لبک… بی فایده است

عاقبت آب از سر نوحم گذشت

لشگر چنگیز از روحم گذشت

جان من پوسید در شبغاره‌ها

آه آی خمپاره‌ها، خمپاره‌ها

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین